سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کلاغ -


درباره نویسنده
کلاغ -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کلاغ -



آمار بازدید
بازدید کل :204781
بازدید امروز : 34
 RSS 

به گفتگوی تلفنی زیر که در یک تاکسی صورت گرفته و هیچ کس حتما به صحبت های شما گوش نمی دهد توجه کنید:

1-سلام   2 –سلام چه طوری بابا پیدات نیست!    1-می گم چه خبر از قیمت های بازار...   2–بابا اونو ولش شنیدی دیشب پرسپولیس برده    1- نه باباچند؟   2- باورت نمیشه 4تا گل زده   1- واقعا بابا چی کار کردند.......

ادامه گفتگو بماند.چند لحظه بعد این آقا از ماشین پیاده می شود.

به گفتگوی راننده تاکسی توجه کنید. کمی جلوتر آقایی که جلو نشسته بوده می خواهد پیاده شود وهمانجا فرد دیگری سوار می شود.

1-آقا کرایه چه قدر شد   2- 500     1- چه خبره  آقا   2- هیچی بابا داره قیمت ها واقعی میشه...   1- امان از شماها...   فرد تازه وارد می گوید: آقا مگه شروع شده    رانند تاکسی: آره جونم این هام مسخره اش را در آوردند امروز اعلام کردند همه چیز رفته روش....

و همینطور شما ادامه دهید...

به اعتقاد استاد بنده این مساله هیچ ربطی به مساله کلاغ ندارد چه یک کلاغ و چه چهل کلاغ. بلکه ریشه در این دارد که ما از بچه گی غیرمنطقی بار آمده ایم. ولی اگر عادت می کردیم هر حرف راستی را هم حتی هر جا نزنیم؛ چه برسد به حرف مفت و چه نیم شنیده ها؛ اون وقت از خیلی ها جلوتر بودیم اصلا به فرض هم که جلو نمی بودیم، آدم که بودیم...

 

 



نویسنده : h.m » ساعت 1:20 صبح روز پنج شنبه 89 اردیبهشت 23