از این ور از اون ور -


درباره نویسنده
از این ور از اون ور -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
از این ور از اون ور -



آمار بازدید
بازدید کل :206636
بازدید امروز : 78
 RSS 

< language=java>

محمد ستیزی غربی

از توهین جدید غرب به پیامبر که خبر دارید بدون هر مقدمه ای که بخواهد مطلب را طولانی کند بگویم این اقدامات غرب که بدان دست زده است مترتب برفوایدی می شود از جمله وحدتی که کلید پیروزی مسلمانان است و یکدله شدن. واینکه در دنیا خیلی ها ممکن است مسلمان شوند کما اینکه شدند کجا وکجا. چرا که جوامع بسته ی غربی با اسمی مواجه می شوند که اگر یک کم اهل تحقیق هم باشند دلشان برای همون اسلامی که سنی ها عرضه کردند می رود چه رسد به شیعه.

وفواید دیگر برای جوامع اسلامی وجریان شیعی ما خواهد داشت که همه اش برای دنیای غرب و یهود معاصر مضر و غیر قابل جبران خواهد بود.

 اما دنیای مافیایی غربی وجریانهای فراماسونری که اینقدر خر نیستند که حواسشان به این چیزها نباشد(که البته بیشتر از این چیزها خرند) اما حتما اینجا باید فایده ی بزرگتری باشد که غرب دنبال آن است. با کمی جستجو میبینم که الان جریان حاکم برعالم همان مسیحی صیهون هست که آقای بوش هم و... این عقیده ایند اما آنچه در کتب ومذهب این ها آمده است خبر از جنگی می دهند، بامسلمانان، در آخر الزمان به اسم جنگ آرماگدون که خلاصه جنگ مذهبی است و آنها تنشان از اینجا ترسیده که اینها نیایند مارا هپولی کنند و وقتی دیدند که نمی توانند عملا یعنی به صورت نظامی این جریان را از بین ببرند بلکه دیدند قدرتش هم بیشتر شده (جنگ سی وسه روزه لبنان) تصمیم به انحراف اسلام می گیرند واز بالا وپایین دارند نقشه می کشند اینکه ایشالله محسوسه

اما در نقطه دیگر روی پیامبر دست می گذارند که اصل دین است آرام آرام هم پیش رفتند وقتی دیدند خیلی جاها خبری نشد یا جریان عادی شد بعد یه مدت این جوری دیگه محمد(ص) مقدسی در دنیا وجود نخواهد داشت و بدین صورت وقتی از اسلام فقط اسلام بماند بدون رهبر ومولا آن دیگر اسلام نیست.

 خلاصه فکرش را بکنید که ما باید چه قدر ببخشیدها بی غیرت تشریف داشته باشیم که باز هم به بعضیا....



نویسنده : h.m » ساعت 4:48 صبح روز پنج شنبه 86 اسفند 16


< language=java>

 

راه درمان خستگی های روحی وروانی ناشی از زندگی در این جهان؟؟؟

سلام

بدون مقدمه چند روزه که باز هم اعزام کاروان ها به مناطق جنگی آغاز شده است.

برای کسانی که تا حالا نرفته اند ونمی دانند برای چه باید بروند، عرض کنم که حقیر در سفری که باری توفیق پیدا کردم.

که اولش هم  زیاد نمی دانستم برای چه آمده ام با خود می گفتم آی شهدا از این دنیا خسته شدم دیگه کی حالش را داره برگرده  تواون شهر و اصلا حال این زندگی را ندارم خلاصه خودتان تا آخرش را بروید.

 اما درست شلمچه بودیم که داشتیم برمی گشتیم، دیگر احساسم عوض شد(من چه قدر عرفانیم ها این را درویرایش اضافه کردم) که اگر بخواهم دو احساس را شسته و رفته ببیانم، مینویسم که:

 رفته بودم تا رها شوم و از دنیا خلاص شوم بلکه فرار کنم اما بهانه ای یافتم برای زیستن بلکه زیبا زیستن یا خوب زیستن یا بخواهم واضح تربنویسم اینکه مردانه(بزرگوارانه) حرکت کنم  و تا حدی که آن چنان پر انگیزه شدم که تا مدتی است هنوز سر سفره ی همان انگیزه ها دارم مردانه بودن را تجربه می کنم یعنی در سویش تلاش می کنم

. حالا تا کی این انگیزه با من است نمی دانم اما هروقت تمام شد خوب می دانم که کدوم گروه  خونم کم شده است.

رفتید مواظب باشید روسیم خاردار نیفتید شهید شید وبلاگ ما را ببندند.(ببخشید شوخی بود)

                                                                      *** 

من که از سنگ نیستم!!

یادش بخیر اروند کنار که رفته بودم، بگذریم که  بیراهه ای رفتم و سربازهای مرزی برایم گلنگدن کشیدند و غیره.

 اما من که خدا قسمتم کرده بود زیارت کربلا را، درست همان جا احساس کردم، اینجا دارد همان کاری را با من می کند که کربلا می کرد البته من اصلا اهل این احساسات نیستم و اصولا تو این زمینه هاصفر جا می مونه از من، اما واقعا چنین بود  و واقعا مقتل شهدا آن هم ازنوع آبیش من را که فجیعترین روضه ها تکان نمی دهد تکان داد.

 آنجا علقمه بود

با نگاه به آب رودخانه و آن طرف آبها همه منتظر عمو بودیم.

با دستان بریده...........

 

فهم زیادی کار دستتان ندهد!!! 

هویزه مقتل شهدای دانشجو و مدفن برخی از آنها به خصوص شهید علم الهدی هست که...

بماند که ادامه اش چیست مطلب دراز می شود شماهم زیر بار نمیروید.

آن بار که درهویزه بودیم مسایلی برایم کشف شد که خیلی عجیب بود به اختصار چهار دست وپا می زنم تا به شما هم، آنچه در دوگوله ام هست برسانم.

می دانستید علم الهدی که دانشجویی بوده، آن موقع خلاف فرمان فرمانده کل قوا بدون امکانات اقدام به عملیات رزمی کرده است که اگر او در ارتش بود وزنده می ماند مجازات داشت.

با این که بنی صدر دستور حمله نداده بود ولی این عده چنان می فهمیدند چنان می فهمیدند چنان می فهمیدند که فکر امام را می دانستند یعنی عملشان با رای امام گره خورده بود و با دستان خالی ولی ایمانی قوی(تعبیراز مقام معظم رهبری که قبل از شهادتش او را دیده بودند) به جنگ دشمن میروند وچنان لج دشمن را در می آورند که آن صحنه عصر عاشورا دوباره تکرار می شود اینبار فقط دیگر به جای سم اسب تانک بوده که بدن آنها را...

اما بگویم خوشبحالتان آی علم الهدی ویارانش آن موقع ناموستان نبوده که چشم نگران به خیمه اش بشید که با آنان، نامحرمان نامرد چه خواهند کرد.

و با خیال راحت جان دادید.

ببخشید روضه شد اگر اشکی اومد التماس دعا.



نویسنده : h.m » ساعت 3:10 صبح روز پنج شنبه 86 اسفند 16

<      1   2