می دونید چیه من از آدم های بین و بین خیلی بدم می آید آدم هایی که هنوز بعد از سال ها تکلبیفشون را با خودشون معلوم نکرده اند می خواهند خوب باشند یا نمی خواهند. اصلا چه معنی می دهد، وقتی پای عزا پیش می آید می شوند مردجنگ هشت ساله و حزب اللهی درجه یک و وقتی پای چیزهای دیگر پیش می آید یه چشماش را می بنده و یا علی. انگار که اصلا هیچ قالبی این بشر ندارد فکر نکنید من اینطوری هستم نه من خیلی آدم خوبی ام اگر ببینم جایی حق ضایع شده باشد ناراحت می شوم، داد می زنم و اصلا موافق ظالم نمی شوم باید بدونیدکه من اصلا عیبی هم ندارم و این جور که می بینم خیلی ها بین وبین هستند و شخصیت مستقلی ندارند،{ سوار تاکسی شدم منتظر بودیم تا دو نفر دیگر بیایند که ماشین راه بیفتد تا این که یک نفر اومد از حرف زدنش ولباس هایش می شد فهمیدخارجیه ساعت 12 نیمه شب بود راننده گفت کرایه 300 تومان مرد خارجی و جوان خوش تیپ تهرانی که کنار من نشسته بود اعتراض کردند(و من ساکت کاملا محافظه کارانه بودم) به خاطر 100 تومان گرانی.
راننده محل نداد تا این که راننده دوباره نزدیک ماشین شد مرد خارجی اعتراض کرد که چرا حرکت نمی کنی؟ رانند گفت شماکرایه دو نفر را می دی گفت 300 تومان می گیری کرایه دونفر را هم می خواهی راننده گفت مثل این که شما خیلی ناراحتی خوب برو پایین. مرد خارجی رفت پایین و همان جا بود که یک خانم و آقای محترمی با احترام راننده سوار شدند ماشین می خواست حرکت کند با خود می گفتم اگر پیاده نشوم نامردیه ولی کلی توجیح برای خودم درست کردم که پیاده نشوم آن شب خیلی از خودم بدم آمد چون هیچ اعتراضی نکردم در حالی که وجودم سراسر اعتراض بود و از ماشین پیاده نشدم که اعتراضی به این حرکت راننده و سکوت مسافرین کرده باشم حال من یک اعتراض کننده هستم یا بی خیال و ساکت؟}
من که خود این همه ادعا دارم هنوز نمی توانم وجودم را که فکر می کنم صحیح است بروز دهم راستی چرا بعضی از ما ها طوری هستیم که آهسته برو آهسته بیا که گاوه شاخت نزند هستیم...