سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بچه ی زن زیادی و لذت کاریکاتور -


درباره نویسنده
بچه ی زن زیادی و لذت کاریکاتور -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بچه ی زن زیادی و لذت کاریکاتور -



آمار بازدید
بازدید کل :206797
بازدید امروز : 54
 RSS 

لذت کاریکاتور

از اون موقع که خیلی بچه تر بودم یادم می آید که وقتی داداشم مجله ی طنزوکارکاتورمی خرید وقتی میرفت بیرون اول همه عکس ها( که بعد فهمیدم بهش میگن کاریکاتور)را نگاه می کردکم و کلی خوشحال می شدم که چه وچه. برخی هاش راهم که می فهمیدم خنده ام می گرفت و وقتی که داداشم ماه بعد یکی دیگه می خرید قبلی را می بردم توی دبستان یعنی توی سرویس مدرسه با بچه ها می دیدم و حال می کردیم،...بماند

اما دیشب که دسترسی به کاریکاتورهای موهن پیامبر پیدا کردم اشکم در آمد. دیگر فکرکنم جالب ترین کاریکاتورها دیگررنگی نداشته باشند، البته تا وقتی که آن آقای نقاش را خدمتشان برسیم و از آنجا که خدمت از ماست لطفا نگران نباشند ما خودمان به زودی خدمتشان می رسیم فقط کمی صبر کنند ما کسب اجازه ای برای خدمت ایشان بگیریم..

ایها الرسام الذی بدات بالسخریه علی رسولنا الاعظم لا نغفرک ابدا وانتظرنا اننا آت الیک قریبا. 

نشستی با بچه ی زن زیادی:

عصر چهارشنبه جلسه ای بود با حضور آقای رضا امیرخانی، که من هم رفتم.

 نمی خواهم حاشیه بزنم.  قسمت اول برنامه که ایشان جهت شروع حرف هایی را بیان نمودند، که لغز حرفشان این بود که ادبیات داستانی ما بعد از انقلاب تجربه ای را شروع کرده است که هنوز نمی دانیم به چه سمتی می رود، اما هرچه هست این است که انقلاب حضرت خمینی تحولی را هم در ادبیات ما ایجاد کرده که خیلی پر برکت است و ما را از مقوله ی تقلیدی بودن از ادبیات جهان در می آورد و ما برای خودمان ادبیاتی را خواهیم داشت که منحصربه فرد هست مثل خط که فلان آقا که اسمش یادم نیست ولی خیلی معروفه اگر انقلاب نمی شد هرگز مبدع خط معلی نبود و فقط یکی از نستعلیق نویس های خیلی سطح بالا بود که البته الان هم هست، اما روح انقلاب که درون او هم نفوذ کرده بود خطی را ایجاد می کند که ...

او می گفت در سینما و هنرهای دیگر مثل خط و غیره الان  جایگاهی پیدا کردند و راه خودشان را معلوم نموده اند. مثلا در عرصه سینما تا حدودی آقای حاتمی کیا   وغیره نشان دادند که چگونه می توان متفاوت بود ویکه تاز میدان هم بود. خلاصه ما این را به فال نیک می گیریم.

 ونیز بیان کردند که من خودم وقتی داستانم تمام می شود نگاه می کنم که ببینم کار بعدی ام چه است و بعد می آیم مثلا به جای داستان مقاله ی علمی می نویسم که یعنی دغدغه ام و اینکه راه پیاده کردن دغدغه ام را به دنبالش هستم و قالب داستانی مرا به اسارت نگرفته است.

البته همه ی اینها آنچه بود که من از حرفهاشان فهمیدم ممکن ست که ایشان منظور دیگری  داشته بودند.

در انتها هم حضار به صورت پرسش وپاسخ به نقد آثار امیرخانی پرداختند.

نویسنده : h.m » ساعت 2:53 صبح روز جمعه 86 اسفند 17