به مهمانی که می روی شروع می کند به بافتن مهملات خب بنده خدا کسی نگفته که حتما باید حرف بزنی! ترمز دستی بکش با هم بریم!
برخی دوستان و آشنایان را می گویم که برخی مسایل را جوری آب و رنگ می دهند بهتر از واقعیت! مثل برخی که یک فیلمی که در سینما دیده را می یاد برات رنگی تر تعریف می کنه جوری که بدت نمیاد یک بلیط هم برای بخری! یا از یک ماجرای که خیلی هم خوش نگذشته تعریف می کند که با عمق وحود آه خواهی کشی که چه فرصتی را از دست داده ای!
بابا کسی نیست به برخی از این فامیل های ما بگوید وقتی از بس صیح تا حلا خوردی که دل درد بیچاره ات کرده و بعد میای خونه ما فقط که یک کم شام سالاد می خوری دیگه تو از بدبختی روزگار و گرانی نگو بابا تو که داری از بدیختی غرق می شی!
جالب تر از این، ابنجای مسئله است که شروع می کند دلسوزانه برای فقیران ایران آه می کشد که این هدفمندی بیچاره کرده آنها را و هر چه مثال برایش بزنی یک جوری می گوید که انگار احساس می کنی همسایه بالا و پایینیش هم مثل خودش تا گردن دارند گرانی را احساس می کنند.
نویسنده : h.m » ساعت 1:27 صبح روز یکشنبه 90 فروردین 7