سفارش تبلیغ
صبا ویژن


درد واره -


درباره نویسنده
درد واره -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
درد واره -



آمار بازدید
بازدید کل :206646
بازدید امروز : 88
 RSS 

سلام

ببخشید نبودم قراره دوباره بیام.



نویسنده : h.m » ساعت 3:35 عصر روز یکشنبه 87 بهمن 13


< language=java>

دوباره سلام. امروز سالگرد رییس جمهوری آقای احمدی نژاد است، عرض زیادی ندارم ونمی خواهم از سیاست ها و مدیریتها وشیوه های کاری ایشان در عرصه های مختلف دفاع کنم وبگویم ایشان مشکلی دارند، که اهل توی بوق کردن کارهاشان نیستند.

نه فقط می خواستم بگویم همه ی مردم عوامی که فحش دادن به حاج محمود سلام کلامشان هست وبه همه ی مسوولینی که دایم سنگ اندازی می کنند و به خیلی های دیگه بگویم لطفا حرفهایتان را یادداشت کنیدونگه دارید چند سال دیگر هم همین حرف ها را خواهید زد یا نه؟

آهای بزرگترهای ما! همین بهشتی  بهشتی که می کنید برایم هیچ ارزش نداره چرا که شنیده ام بهشتی چه قدر غریب بود.

اصلا شما شهید را چند لحظه قبل از شهادتش  دیده اید. من هم ندیده ام ولی کسی که خیلی دیده بود می گفت حاج محمود داره زورهای آخرش را می زنه. حالا بگویید من احساساتی یا خیالاتی شده ام.مهم این است که حق چرا همیشه غریب است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستی لطفا بعدا آقایان فوق برای حاجی یادواره شهدا نگیرندو...که اگر من زنده باشم حرفهایشان و کارهایشان را به روز میکنم.تازه از نظرمن هم آقایان عوام بخشوده نیستند چراهمه اش باید هی عوام گزینه ی اشتباه را انتخاب کنند و بعد هم بگویند عوامند.



نویسنده : h.m » ساعت 5:14 صبح روز یکشنبه 87 تیر 2


 خیلی خوشم نمی آید که الان در مورد امام بنویسم آخر این روزها از امام نوشتن و دم زدناز امام برای یک عده شده نون و آب .شده یک شغل آبرومند،یک بساط و سفره ای که جمعی مشغولند.

من امام را خیلی دوست دارم و کلی خاطره دارم اصلا همون دفعه ی اول چشمم را گرفت امام توی همه ی علما یه چیز دیگه ای بود.

این حرف ها را این چند روز توی تلویزیون زیاد شنیدم ، نمی خواهم کسی را متهم کنم،اما آن روز که کوزه ای که آقا مصطفی ازش آب خورده بود را شکستند چرا که گفتند  پدرس فلسفه می گوید ان موقع این محبت ها کجا بود

آقایونی که فکر می کردند تخصص دارند می آمدند به امام فشار می آوردند که این کار اصلا درست نیست و امام را مجبور می کردند. فکر نکردند امام همانی است که روزی خواهید آمد و یا عده ای می ایند می گویند خیلی می فهمید. چرا شما نیامدید بگویید عجب اشتباهی کردیم به امام فشار آوردیم سر فلان قضیه. آخر چه می شد همانطور که سه شنبه ها جمکران شلوغ میشه کربلا هم شلوغ می شد یا یه قطار میزدندفکر نکنند که همه چیز در تاریخ پنهان خواهدماندوووو

. ولش کن بذار من هم برم سر سفره  من که امام را ندیم بچه تر که بودم به خاطر فیلم های امام در جماران ونوع فیلم برداری فکر می کردم امام چون خیلی خویند از همه بزرگترند و براستی هم چنین بود

اما الان می گویم چشمهای امام خیلی خوشگله.

نویسنده : h.m » ساعت 7:14 عصر روز دوشنبه 87 خرداد 13


استادمون حرف پرملاتی زد. گفت خیلی از ما ها میگوییم خدا لعنت کنه وهابی ها یا ...

 حالا اگر یک وهابی خوشگل و خوش تیپ پیدا شد خداییش حاضریم لعنتش کنیم یا حداقل در دل از اعتقادش بدمان بیاید.

فکری کردیم ویکی از بچه ها گفت استاد این چه حرفیه! دخترش را هم می گیریم.

این قضیه خیلی فراتر از یک گفتگوی کلاسی است مساله ایست که در زندگی ما جا افتاده. از لبنان خوشمان می آید چون فکر می کنیم خوشگلندو باحالیه و... حتی به خیلی از ما ها اگر بگویند حاضری شناسنامه لبنانی بگیری زیاد بدمان نمی آید. درحالی که قضیه برعکس است آنها خیلی از مسایلشان از جمله موجودیتشان را از ما یاد گرفته اند آن ها به انیکه تابع ولایت فقیه ما هستند افتخار می کنند. آنها به اینکه کشوری مثل ایران پشتشان هست خوشحالند ،آن وقت چهارتا زرق وبرق چشم خیلی ها را گرفته.

اصلا چرا ما چشم و دلمان فرمانروای وجودمان هست؟

 البته زیاد جدی نگیرید می ترسم بگویم عقل ودل با هم باید باشد اون وقت خیلی جا ها توی تحیر بین عقل ودل می مانید خدای نکرده شهید می شوید بابا تون ایتنرنت را تعطیل میکنه که بچه اش را ازش گرفته. اون وقت داداش کوچیکه سرش بی کلاه می مونه

ببخشید حرفم را پس گرفتم توی این دور زمونه بابا کیلویی چند احترام که چی بابامون اصلا ....(خیلی بی ادبی بود ترسیدم بنویسم, خدا بذاره تو کاسه ام. باباست دیگه هرجوری نمیشه درموردش تو وبلاگ هم مطلب نوشت. وقتی حکما اسم بابا می آید آزادی بیان تعطیل.)



نویسنده : h.m » ساعت 1:35 عصر روز یکشنبه 87 خرداد 12


می زنم داد/ تا اگر گوشی بود/ بشنود فریاد مرا...........

ساعت دو  وسه نصفه شب شما چه کار می کنید خواب تشریف دارید بیدارید فیلم می بینید مردم چه کار میکنند عده ای... عده ای....  وخلاصه عده ای هم...

اما من می خواهم درباره ی عده ای که کاملا دهه شان دیگر گذشته است سخن بگویم آدم هایی که دیگر باید عکس ها وخاطره هاشان در موزه ها جست و خاطرشان را در کتاب ها.

اصلا من مخاطبم را از عام تغیر میدهم و می گویم فقط کسانی که امسال عید به جنوب رفته اند الان ادامه دهند

شما برای چه به جنوب رفتید؟ ها

اگر می گی حال می ده و جو است و مد شده. هیچی جوابم را گرفتم برای ما هم تو نماز شبات دعا کن اما اگر عرفانی بازی در می آرید ومیگی شهداو از این حرفها اون وقت به بی وتنیم نگاه نکن که یک وتنم سرخ میشود ومی گوید تریپ شده جنوب رفتن اونجا؟ شهدا توزیع میکنند؟چیه؟ و.. ازاین حرفها.

اصلا مقدمات را پس گرفتم بابا این حرفها چیه یک چیزی بگو حال بده دوره ی این جور دادها هم گذشته یک زمانی مد بود. دیگه حال نمیده الان. نون تو چیزهای دیگه اس. ولش.

 قبول اما می خواستم بگم توی یک شهر مذهبی که نمیدانم چرا نباید بنویسم قم!  نصف شبها بعضی این شیمیایی ها همینها که از دست برخی دکترها و بنیادو این ها در رفته اند وزنده مانده اند همینها که سند حقانیت روح الله اند همینها که خود کتاب خاطراتند وفصلی برای تماشا کردن و یادگیری چگونه زیستن؛ بلکه چگونه خوب زیستن .

شبها به همدیگر زنگ می زنند واز هم اکسیژن می خواهند یکی که بهتره می ره برای یکی از یکی دیگه جور میکنه امشب را صبح کنند وتو خود بخوان مفصل را از این مجمل.

کنایه به قم نباشد شهرهای خودمان همین طوراست همین اصفهان ما جانبازی میشناسم که در میان شیمیایی ها تک است آنگاه شبها تاصبح باید بوی گاز ناشی از دستگاه روبروی خانه را تحمل کند و.... حال ندارم دیگه بگم آخه چه اهمیتی داره ملت که دنبال نون هستند عدهای هم دنبال میز هستد عده ای هم که مشغول درس و بحث.

 خداییش این حرف من از ضرورت بیستم زندگی کمتر است

نویسنده : h.m » ساعت 5:56 صبح روز یکشنبه 87 خرداد 12


روز شکوفایی انرژی بیسجی

ما روزی به انرژی هسته ای دست پیدا خواهیم کرد اما مهم این است که بفهمیم انرژی هسته ای  ما همین بسیجی هایند.

جمله ی بالا به مضمون و جوری که شهید هم شده متعلق به شهید آوینی است خب خیلی واضح است دیگر الان ما به انرژی هسته ای دست پیدا کرده ایم و برایش جشن هم  میگیریم

ببینید وقتی امام می آید همون اول کار یه سازمان بی در وپیکری البته بی در وپیکری که بقایش به همین بی در وپیکر بودن است  تاسیس می کند به اسم بسیج یعنی دارد برای حفظ هدفش هر چه بوده یک اقدامی میکند که برای نابودی این هدف امام  باید این سرشاخه که بسیج باشد را زد.

باید قبول کرد که همین بسیجی که هیچ کاری نمیکند اعم از بنامه آموزشی و نظامی وغیره امید انقلاب مایند همین ها که در طول هفته همه جا می بینیشان شب جمعه می آیند در جلسه هفتگی پایگاهشان شرکت میکنند یا هر کار دیگری که می کنند من چه می دانم اما مسلما یک نیروی نظامی یا فرهنگی آموزش دیده نیستند.

چرا خودم را اذیت کنم وشما را •آقا در روز انرژی هسته ای باید به خود قبولاند که ایمان به هدف واخلاص ومعنویت وشجاعت کارها میکند و این همان رمز پیروزی ماست که باید بهش اتکا کرد مشکلات همه حل می شود



نویسنده : h.m » ساعت 1:8 صبح روز جمعه 87 فروردین 23


از باغ می برند تا چراغانی ات کنند تا کاج جشنهای زمستانی ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست تا که فربانیت کنند

یوسف یه این از چاه رفتن دل مبند از لحظه ای بترس مکه ززندانی ات کنند

بین رحیم و رجیم یک نقطه بیش نیست از نقطه ای بترس که زندانی ات کنند

 

از توهین های مکرر به پیامبر کهادامه مطلب...


نویسنده : h.m » ساعت 2:59 عصر روز دوشنبه 87 فروردین 5


هر چند نوشتار زیر با هم ارتباط دارند البته شاید بگویید کاتب قایل به ربط نیست..

ادب برخورد با یک آدم دل سوخته:

تا حالا شده با یک آدمی مواجه شوید که دلش گرفته یا آدمی که گمشده دارد، یا آدمی که از همه جا بریده یا کسی که داغ دیده است ،داغ برادر ، مادر، خواهر. یا اصلا بچه ی که بابایش را گم کرده است. یا چیزی  شبیه اینها. اگر مواجه شدید چه کرده اید اگر بی خیال شده اید که خیلی سنگدلید اگر هم بیخیال نشده اید خب مثلا برایش دعا کرده اید یا مثلا گفته اید چیزی که نیست باید صبر کنی دنیا همینه ، درست میشه، غصه که نداره، برو خدا رو شکر کن که تنت سلامته ، ناشکری نکن هر کی یه جوری بدبختی داره. برو بگیر به خواب خوب میشی، نکنه مریض شده ای بریم دکتر، خوردنی می خواهی بیا بریم پیتزا را بزنیم بعد هم بستنی مشتی مهمون من ،نمی دونم چه جوری برخورد می کنید البته من هم خودم تا چند روز پیش جزء همون هایی بودم که مثل بالایی ها آرام می کردم(اگر می کردم) اما اینها اصلا دل طرف شما را اگر آتش گرفته باشد آرام نمی کند که نه بدتر هم می کند.

 شیوه ای را شنیدم، البته از اوستایم. اون هم توی عزاداری امام حسن عسگری (ع) که گفت: می دانید مصیبت زده را باید چه جوری آرام کرد باید بنشینی کنارش و مثل او زار بزنی اون وقت وقتی دید که تنها نیست وخیلی چیزای دیگر دلش شاد و آرام می شود.

 حرفم تمام اگر منظورم را درست نرساندم چند خط بعدی را هم بخوانید.

کتاب طوفان دیگر در راه است را که خوانده اید اونجا که می گوید جوان غریب وفلان وفلانی که وقتی که با دکتر چمران مواجه می شود در آمریکا دکتر بغلش می کند و با هم گریه می کنند آن وقت آرام می گیرد .

 باز هم گنگ است. عزیز دلم می گویند شهید چمران یتیم ،بدبخت وبیچاره که می دیده است به جای اینکه حرف های کلیشه ای بالا را پشت سر هم ردیف کند می نشسته کنار او و زار می زده نه که الکی و تصنعی وتباکی نه از داغ دل از ته دل.

حالا تو خود حدیث مفصل بخوان که چند تا داغ دیده کنارتان.................!!!!!!!

 

جنگ جیزه ولی ظلم برخی وقتها اوخه

چند ساله ی اخیر قطعا زیاد دیده اید که در سیما تظاهرات هایی را که در غرب وشرق اتفاق می افتد علیه امریکا یا انگلیس. که چرا به افغانها هجوم بردند؟ یا چرا به عراق؟ یا حتی چرا به مسلمانان توهین می کنید؟

 یک مشت قیافه های رنگارنگ با پلاکارهایی که از عکس ها یش، گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر را تصدیق می کنید. شاید با خود گفته باشید که چه قدر برخی از دانشجوهای غربی حتی در نیویورک ولندن و پاریس و حتی عوامشان می فهمند با اینکه هیچ مشکلی ندارند و نونشان در روغن است دست به اعتراض می زنند واین ها چه انسانهای آزاده ای هستندو ...

می خواهم بگویم جزء چند گروه تظاهرات خیلی از این ها مخالف جنگند نه مخالف ظلم و اعتقادشان این است که چون جنگ با عراق، فلان منافع ما را به خط می اندازد یا برای ما ضرر دارد و غیره، بد است و گرنه ما مخالف با جنگ با مردم مظلوم نیستیم و حتی موافق هم هستیم که عده ای ...

فقط گروهی هستند که که ادعای رفع ظلم در عرصه بین المللی دارند وصلح جهانی.

 که امیدوارم آنها هم پشت پرده چیزشان نباشد. خلاصه اگر حرف حقیر را که حاصل اندکی تامل و غیره هست که از یکی از اوستاهام که اون لنگه دنیا هم میره و همچین حالیشه، شنیده ام را نگاشتم.

از امروز اخبار را دقت کنید قصدم را تایید می کنید.

                                  یک راز که کاش همه بفهمند

نوشتاری که در مورد شهید علم الهدی نگاشتم را، نمی دانم خوانده اید یانه. با عنوان^ بعضی ها چه قدر می فهمند^، می توانید این یادداشت را عطف به آن کنید.

×××

استاد حریری آمد سرکلاس وگفت: بچه ها به نظر شما امام خمینی چه ویژگی داشت که امام خمینی شد. هر کس چیزی گفت. استاد سوریه یی ما گفت: بروید وفکر کنید هر کس گفت بلیط سوریه بهش می دهم فقط کلمه ایست سه حرفی؟همه ی کلمه های سه حرفی را به عربی گفتیم، اما افاده نکرد.

جلسه ی بعد هم همین طور. آخر خود استاد کلمه سه حرفیرا فاش کردند. اولش انکارش کردیم که اینکه خیلی مهم نیست وقتی توضیح داد، دیدیم دقیقا حق با اوست. جواب سه کلمه بیشتر نبود.

وعی(فهم عمیق)

×××

مالک اشتر را همه بعد از فیلم امام علی(ع)خوب می شناسند.حتی می توانید در موردش دقایقی بلکه بیشتر صحبت کنید.خب اما آنچه که به نظر حقیر در زندگی مالک اشتر مهم است خیلی بدان توجه کنیم آن فهم زیاد مالک اشتر بود آخر چگونه یک فرد این قدر می فهمیده است(فاکتور بگیرید صفاتی مثل شجاعت ودلاوری و غیره که خود باب مفصلیست)

جمله ای شنیدم از حضرت امیر که می فرمایند:اگر جایی من هم نباشم مالک همان کاری را می کند که همان رای و خواسته ی من است(بالمضمون). می دانید یعنی چه؟خیلی مهمه ها.

اما، اما،من از خدا می خواهم بیشتر از مالک بفهمم می گویند مهدی یاوران(همون313نفر) آنچنان می فهمند که دیگر اون اعتراضی (نه از روی نفهمی وداغی بلکه از نظر دلسوزی ووعی خودش و ...)را که مالک در جنگی به حضرت کرد را دیگر نمیکنند.نمیدانم خواستید بگویید 313 یار از جنس حسین یاوران

معرفی برخی از مخالفین دولت حضرت مهدی(عج)

میدونید من همیشه یک ترسی داشتم که خواستم باشما هم ترسم را در میان بگذارم.فکرش را بکنید دقیقا افرادی اباعبدلله حسین را کشتند که جزء شیعیان حضرت بودند. 

میدونید آخر این همه گریه می کنیم برا امام حسین نکند آخرش ما هم... یا وقتی که امام زمان تشریف آوردند نکند ما برعکس عمل کنیم ما که خیلی ادعاها داریم تر بزنیم و یک مشت ماه و خورشید پرست پا به رکاب حضرت باشند خیلی ستمه ها همیشه میترسم.نکند که ما هم...

 البته نتوانستم ترسم را در وصفم بیاورم.

ما خیلی کار داریم

میدانید ماها خیلی کار داریم. آن قدر که اصلا وقت خیلی کارها را نداریم. مثلا من که درس می خونم ومی خواهم آینده مملکت را بسازم و از این حرف ها آن قدر کار دارم که بعضی وقت ها نمی توانم به رفیقم کمک کنم یا ...اصلا چرا خودم را اذیت کنم. آقا جان ببینید در تاریخ آمده که حضرت علی (ع) چه قدر نخل کاشته اند یا چه قدر چاه کنده اند و وقف مستمندان کرده اند و امثال ذلک.

 آخر مگر می شود آدم کلی کار داشته باشد مثلا رهبر باشد باز هم اینقدر به فکر فقیران باشد. می دانم منظورم گنگ است پس ادامه دهید ببینید مثلا شما الان رییس چمهور مملکت باشید اون وقت آیا وقت خیلی کارها را دارید یا نه یا کلی توجیه بعد توجیه که آقا می دانید من الان در خدمت 70 میلیون نفرم و وقت پرداختن به خیلی امور را ندارم مثلا بیایم با خانواده ی فقیران دیدار کنم یا مثلا شب باید حتما سر وقت بخوابم که فردا کلی کار هست و مسلمین در خطرند و غیره واگر امشب فکرم مشغول آن خانواده بی بضاعت یا رفیق مریضم یاآن که دلش گرفته است با هاش تا صبح شوخی کنم یا اصلا هر چیز دیگری را ندارم البته نویسند برنامه ونظم هم سر جاش ولی...

مشوش بودن این نوشتار را به حساب مشوش بودن فکرم در این لحظه بگذارید.

 پدر سوخته شناسی تا حالا شاید زیاد واژه ی پدر سوخته را شنیده باشید.اگر پدر سوخته را معنی کنیم به اینکه یک کمی زیر آبی رفتن پس چه اون سیاستمداری که بازی در می آورد را برچسب پدر سوخته بهش چشبانده ایم وهم او بچه ای که سر مادرش شیره می مالد وهم اون کسی که زیر آبی به جایی می رسد وهم اون بچه های که با برخی شیرین کاریهاش دل همه را می برد و هم اون کسانی که مثلا خیلی زیادی میفهمند وشما هرچه فکر می کنید اینها اینقدر زیاد از کجا می فهمند سر در نی آورید خلاصه من به این آخری هم برچسب پدر سوختگی میزنم که آنها از غیر مجرای طبیعی میفهمند حال چرا این موضوع را نوشتم را نمی دانم ولی شاید بخواهم بحث هجرت از یک نوع پدر سوختگی را به نوعی دیگر را مطرح کنم هرکهدر این بزم مقربتر است پدرسوختگی بیشتریش میدهدند.

 

.



نویسنده : h.m » ساعت 2:56 عصر روز دوشنبه 87 فروردین 5


 

آخ از این اصلاح طلب ها حرصم می گیرد که با چه رویی  به میدان آمده اند همین چند وقت پیش بود که آقا پته شان را ریخت رو

 خداییش اگر من درمورد وبلاگ مورد علاقه شما بیانیه صادر کنم و... ثم اراده کنم که با شما هم کار کنم شما چه فکر می کنید.

 آخه قربونش برم آمریکا که شاخ ودم ندارد که ازش ترسید خیلی هم به گفتگو علاقه مند هست پس چرا وقتی اینهمه آدم تو مملکت نمی فهمند که باید با این تمدن ارتباط برقرار کرد چرا آروم نشینند تلفنی یواشکی غیر یواشکی زیر ابی روآبی همه جوره احساس وظیفه می کنند که خدای ناکرده دستاوردهای انقلاب ناقص نماند وبلکه انقلاب را صادر کنند(البته نه همش را)

بالاخره باید دغدغه داشت دیگر

 حالا خب معلومه دیگه مجلس هم نیاز است وهم تکلیف برآقایان.

شما ببینید هر چه هم آقای خاتمی(بخوانید ممد تمدن)سفر استانی بروند باز هم تکلیف احیا نشده (فیلم اخراجی ها را که یادتوته باقالی داشت می رفت تکلیفش را احیا کند)

در پایان از همه خادمان به این نظام اون نظام و نظام بعدی وفادارند سپاسگذارم و کاش می شد که برای این که من هم کاری کرده باشم برایشان سنگ پایی از قزوین!!! بیاورم

رو که نیست...



نویسنده : h.m » ساعت 12:0 صبح روز پنج شنبه 87 فروردین 1


www.Bahrein.com

آدرسی که روبروی شماست آدرس یکی از سایت هایی است که در مورد اخبار واوضاع داخلی کشور بحرین به صورت جامع وچند جانبه وضعیت این کشور را پوشش خبری.......

نمی دهد!!!!!!!

ـ می دانستید بحرین کشوری است که شیعیان آن بر هر مذهبی غلبه دارند(البته نه از آن نوع که اجمالا از شیعه بودن فقط دستشان را در نماز برهم نمی گذارند وچند جزیی دیگر)شیعیانی محکم و قوی دل که فکر کنم جای یک آیت الله خمینی یا امام موسی صدر کم دارند تا حماسه ای چو حماسه مردان سید حسن راه بیندازند.

ـ می دانستید که مشکل کشور بحرین سیستم پادشاهی (وشیخ نشینی، همون شکم گنده ها)آن است که ظاهری دموکراسی هم شاید داشته باشد اما تقریبا اکثریت از پادشاهی حکمتی جور و ستمگر یاد می کنند. چیزی که وقتی می خواهند به تو بفهمانند می گویند طاغوت.

- می دانستید چند وقت است که در گوشه و کنار بحرین عده ای مشغول طرح ریزی علیه حکومت دست نشانده آمریکا بودند والان در گوشه وکنار به قول خودشان انشباکات و به قول ما کودتاها یا تظاهراتها برقرار است تا آنجا که پایه های حکومت دارد می لرزد.

و به نظر من برای انقلابشان خون شهید لازم دارند تا به ثمر بشیند.(چه کسی نظر مرا خواست)

- می دانستید بحرین جزء کشور ما بوده واگر اشتباه نکنم برادران بی پدر ومادر انگلیسی آن را با لبخند از ما جدا ساخته اند و حتی الان ایرانی های زیادی درآن زندگی می کنند.

خلاصه خیلی از این ها را نمی دانستید البته زیاد هم مهم نبود که شما می دانید یا نه

 این همه چیز نمی دانید چه شده ولی چیزی که من دردم گرفت، این بود که چرا یک خبرگزاری این همه اتفاق مهم که مربوط دین وعقیده مان هست را پوشش نمی دهند حتما باید سرود بسازند وشبکه بزنند و کلی برنامه های تریپ تولید کنند(فکر نکنید المنار و لبنان را می گویم ها )تا کمی خستگی مردم را هم در کند.

اگر جایی دیدید که سایتی در مورد این قضایا هست من نیستم چون مشغول تحصیلم واصلا وقت برا این کارها ندارم.



نویسنده : h.m » ساعت 5:35 عصر روز جمعه 86 اسفند 3

<      1   2   3   4   5      >