سفارش تبلیغ
صبا ویژن


درد واره -


درباره نویسنده
درد واره -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
درد واره -



آمار بازدید
بازدید کل :204611
بازدید امروز : 8
 RSS 

< language=java>

مجلس ششم را که ولش التماس دعا تا صبح ما را دعا کنند اما مجلس هفتم چی که ادعاهایی داشتند و البته بهتر از قبلی ها بودند اما ما که خدا نیستیم اما چه قدر باید استغفار کنند سر جلساتی که به حد نصاب نرسید یا حرف های زاید خارج از دستور بخصوص آن اوایل نمی دانم

اما میخواهم بگویم ماهم چه قدرباید استغفار کنیم  به خطر رای نسنجیده مان رای هایی که مثلا به حزبی می دادیم بدون تامل و شناخت در مورد شخص و این کاملا مسلم است است که هرکس در هر حزبی هست وامدار آن حزب هم هست باید گوشه و کنار یه حالی هم به ان حزب بدهد خلاصه اینه هر چند بیانم علمی نبود وچهار چوب نداشت اما یادتان نرود نه به آن معلم های دینی پخمه دوران راهنمایی رای بدهید که ظاهرا از رسول خداهم در عمل به دین جلو زده اند و نه به آم معلم های مرضداری که به جای اینکه یک کلمه درس یاد بدهند همه اش این و آن را تخریب می کرد وبا ریش نامرئی اش  و تی شرت وشلوار لیش پز روشنفکری می داد ودر اداره خانواده خود مانده بود(البته سوئ تفاهم نشود که احترام معلم واجب هست واین ها فقط رای ندهیید) به همونی رای بدهید که نه پیرهن دیپلمات (آخوندی) می پوشد وتسبیح به دست است ونه اون کروات داره

 جفتشان نمی فهمند.



نویسنده : h.m » ساعت 11:19 عصر روز پنج شنبه 86 اسفند 2


از قرار داد ننگین سامرا که خبر دارید البته امیدوارم آخراین قدر کار مهم داریم و وظیفه وخدمت و غیره که وقت برای پرداختن بدیم مسایل نداریم.

1) وقتی شنیدیم گنبد را ویرا کردند بسیار ناراحت شدیم و گفتیم خدا لعنتشان کند دوباره یزید آمده است کربلا درست کند و کرد.

2)وقتی آقا گفتند که این قضیه را هرکه انجام داده دست مزدوران اسراییلی در کار بوده و نیز گفتند که دست وهابیت در کار بوده خیلی تعجب کردیم ونکردیم.

البته خیالمان هم راحت شد همین اسراییل خودمان بود همون که سالهاست توی فلسطین وبیخ گوش لبنان است بالاخره بعد این همه سال زیاد نباید نگران بود و این که ما که کاری نمی تونیم بکنیم خدا لعنتشون کند و

3)وقتی آقا گفتند نگذارید قضیه سامرا مثل بقیع فراموش نشود گفتیم حالا این همه آقا ضرورت ها گفته اند این همه کنارش ونفهیمدیم که دارند دوامام را از ما می گیرند

4)وقی قرارداد امضا شد که بسزاید ولی به دست غیر دوستان اهل بیت و البته نگویید مرقد امامین بگویید مسجد سامرا والبته بدون گنبد باشد وبارگار بلکه چهار دیواری وبدون پنجره و مثل این دادمان در‌امد خیلی از ذلت شیعه خون گریه کردند ولی باز هم گفتیم ما که نمی توانیم کاری کنیم اگر مثلا اونجا بودیم یا..

5)ربطی ندارد دیدید اخر کار روضه خونها همه چیز را به روضه اون روز ربط می دهند من هم به همون سنت می نویسم که زمان قیام امام حسین خیلی ها بودند که شیعه اباعبدالله بودند ولی آنجا نبودند و خیلی ها غافل بودند بعد اینکه به خود اومدند که چه کردند قیام ها راه انداختند انتقام خون گرفتند.

اینکه می گویند امام حسین با خونش نهضت را زنده نگه داشت شاید همین جوری بده خب خیلی ها خونخواهی کردندو…



نویسنده : h.m » ساعت 5:39 عصر روز پنج شنبه 86 بهمن 11


می گویند به شهید مطهری میگویند شما که در دانشگاه به این خوبی حرف میزنید دیگر چرا روضه می خوانید روضه نخوانید و چه وچه.

حاج علیرضا پناهیان باری میگفت توی  دانشگاه بهم گفتند شما که خیلی خوب حرف می زنید چرا دیگر روضه می خوانید.

1)مشکل خیلی ها با همین روضه خوندنه هست اگر این روضه مثل قضیه قمه زنی بود که برا امام حسین بود وبه نفعشان تمام می شد دیگر که سیخ نمی زدند که اما وقتی میبینند که کار می کند اونجاشون می سوزه..

2)به قول شخصی می گفت خوبه خودش می گوید شما که خوب حرف می زنید حرف  می زنم ولی با روضه تموم کاری که داشته ام را تکمیل میکند



نویسنده : h.m » ساعت 5:35 عصر روز پنج شنبه 86 بهمن 11


 

اگه به شما بگویند یک سایت  ایجاد کنید ما مطلب می دهیم، شما بریز توش و شما علاقه ای هم  نداشته باشید. مثلا رودر بایسی هی قبول کرده باشید آیا همون جور که برای وبلاگ خودتون وقت می گذارید می گذارید یا می کشید به هش(ماسمالیزیشن) و فقط برای این که رفع تکلیف کرده باشید کمک می کنید.

 



نویسنده : h.m » ساعت 3:38 عصر روز پنج شنبه 86 بهمن 11


سلامی دوباره

بدون مقدمه

(گفتم بدون مقدمه
بعضی وقت ها برخی ها وقتی بلد نیستند برای حرفشان مقدمه چینی وساختاری داشته باشند
می نویسند بدون مقدمه و بدون مقدمه وارد کلام می شوند مث
ل من که الان چون نمی
دونستم چه جوری شروع کنم می نویسم بدون مقدمه:

تا حالا دیدید که
اگه که کوپن برای فروش در جیبتان باشد و برید میدان شلوغ شهر، کوپن خرها می آیند
سراغتون. انگار که از قیافتون فهمیده اند که می خواهید کوپن بفروشید.

 یا مثلا نزدیک میدانی منتظرتاکسی ایستاده اید یک
عده دور همند ومعلوم الحالند که چکاره ا
ند و یکهو جیم می شوند. نگاه که می کنی یه
کسی دارد نزدیک می شود که هر چند  پلیس نیست
و قیافه اش در حد یک جوان کاسب است. اما آنها فهمیده اند که طرف برای چی آمده وما همینطور
هی تعجب می کنیم که آخه این بابا که دیگه کاری نمیتونه بکن
ه.

 اما وقتی یکی شون را گرفت می فهمی که خلافکارها
هم؛ روانشناسی خونده اند شاید هم علم غیب دارند چیزی که این روزها در سیما نرخ شاه
عباسی شده.

 معلوم است دیگر ا آدم ها با یک قشری که طرف
معامله اند زیاد سر وکار داشته باشند می فهمند چه خبره؟

اون خداحافظی رییس
جمهور برای حج را که یادتونه.

برخی از دوستهای
هم سن وسالم گفتند حاج محمود رفتنیه براش دعا کن.

  اما
وقتی به یه کسی که کلی از رفیقاش شهید شده بودنند، گفتم. گف:نه اون حالته را نداره
هنوز
.

 حرفش را قبول کردم کاری ندارم ولی خیلی برام فکر
مشغولی شد مناسبتش هم که اینجا نوشتم اینه که بالاخره امام زمان فردا عیدی را می دهند
تو سرمون باشه که اون حالته که بعدش آدم می پره را بدهند چه قدر با حاله وحتی اگر
نپریم هم اینجوری زندگی باحال می شه ها.


< language="java">

نویسنده : h.m » ساعت 2:10 عصر روز پنج شنبه 86 بهمن 11


تا حالا خیلی از ما ها توی زندگی مون وقتی یک کاری می کنیم سعی می کنیم از کارمون لذت ببریم مثلا فکر نکنم وبلاگ نویسی باشه که از وبلاگ خودش لذت نبره نه اینکه انتقاد نداشته باشه یا یک مادر هر چه هم بچه اش زشت و خلاف کار باشد وقتی می بیندش لذت می برد... چرا اذیت کنم یکی از فامیل های آقای لاریجانی ریس سابق صدا وسیما می گفت خود ایشان(یعنی آقای دکتر) وخانواده محترم شان فقط اخبار وبعضی برنامه های کودک خاص را تماشا می کنند .

راستی غیر از این ها مثلا ما که به دختر خای وزن دایمان بنای نگاه کردن نداریم چه طور خیلی راحت به زن وبچه مردم زل می زنیم حالا بگویند گناه نیست بگوییم ریبه ندارد اما ماه رمضو نیه که اثر خودش را می گذارد یکی از دوستانم که اتفاقا متاهل وصاحب دوبچه است می گفت من از برنامه های تلویزیون فقط فوتبال می بینم آخه خیالت راحته که زن ندارد بعد یک کم وقت هر چه هم اعصابت خورد باشد چشمات سنگین می شه و خوابت می گیره یا  مثلا مربی آموزشگاه رانندگی با وجود اینکه یک کاری ازش دیدم که زیاد واقعی نبود اما می گفت من فقط فوتبال می بینم چون توش صداقته بقیه برنامه ها طبیعی نیستند یا مثلا فلان مداح دل سوخته می گفت نمی خواهم بگم ماه رمضونیه فوتبال بده و نرید می گفت اگه لذت مناجات در خونه خدا را چشیدیم بهمون بگویند یا فوتبال خنده مون می گیره از حرفش و گریمون می گیره به حالش...

حالا اینکه تلوزیون بده یا خوب یا فوتبال بده یا خوب نمی دونم فقط می دونم که امشب که شب جمعه باشه دلم برای خدا جونم تنگ شده..........



نویسنده : h.m » ساعت 2:16 عصر روز جمعه 86 مهر 6


شهیدبهشتی را که می‏شناسید.دیروز متنی منتشرنشده گفتگوی دانشجویان با ایشان در سال 1349درباره حجاب دیدم .فکر کردم بد نباشد شما هم ازآن با خبر شوید:

سؤال:درموردحجاب خانم‏ها نظرشماچیست؟آیا حجاب فقط چادراست،یا می‏توان طوردیگری پوشیده بود؟چون عده‏ای معتقدند که حتما باید چادرسرکردو واقعاما خانم‏ها نمی‏دانیم چطوربایدباشیم.لطفا راه‏نمایی بفرمایید.

بنده فکر می‏کنم جواب این سؤال را عملا در طول این پنج سال زندگی آن‏جا داده‏ام،چون بالاخره من وهمسر و دختر من که آن‏جا می‏رویم باید عملمان اسلامی باشد.اگر عمل غیر اسلامی است ،پس من چگونه می‏توانم در آن‏جا مبلغ اسلام باشم؟همسر من و دخترم با روسری و مانتو وجوراب بیرون می روند و به نظر من این حجاب اسلامی است.نه فقط همسر من هم‏چنین همسر مرحوم آقای محققی هم و دختر ایشان چنین حجابی داشتند.اگر این حجاب غیر اسلامی بود در طول این سال‏های متمادی ،از زمان مرحوم آقای بروجردی تا امروز باید لااقل آقایان مراجع برایمان نوشته باشند که آقا این چه مسلمانی است،به ایران برگردید.بنابر این پاسخ این سؤال این‏است که هم حجاب با چادر ،حجاب اسلامی است و هم حجاب با روسری.ماضد چادر نیستیم،اما پوشاندن مو وگردن وپوشیدن مانتویی که خیلی تنگ و چسبان نباشد هم حجاب اسلامی است.البته لازم نیست خیلی هم گشادو امل‏مآب باشد، مانتوی معمولی و عادی وجوراب‏هایی که پا از زیر آن نمایان نباشد، به اضافه این‏که سعی شود صورت بدون آرایش باشد.این‏که می گویم سعی شود چون معمولا خانم‏ها آرایش می‏کنند وبقایای آرایش ممکن است بماند.وقتی هم صورتشان را می‏شوینددیگر لازم نیست خیلی خودشان را اذیت کنندکه پوست صورت یا پوست لب‏ها را به کلی پاک کنند.فرق است بین خانمی که در خانه برای شوهرش یا برای جلسه خانم‏ها آرایش کرده، صورتش را هم شسته، حالا بیرون می‏آید وبقیه آثار آن آرایش هست وخانمی که اصلا صبح یک ساعت با خودش ور می‏رود تا به خیابان برود.این دو خیلی با هم تفاوت دارند.این دومی ((تبرج الجاهلیه)) وآن اولی ((الاما ظهر منها))است.امیدواریم که این پاسخ برای این سؤال کافی باشد.   



نویسنده : h.m » ساعت 10:22 صبح روز دوشنبه 86 مرداد 29


امروز که جمعه بعد از ظهر باشه شبکه دو فیلمی پخشی کرد با عنوان جاسوس بازی با بازی نمکین مجید صالحی. فیلم جذابی بود همین قدر که من را دو ساعتی زمین گیر کرد اما چیزی که برایم قابل توجه بود وباعث شد بیایم ازش تو وبلاگ بنویسم این مساله بود که با ظرافت هنری آمریکا را زیر سوال برد و از یه طرف دیگه یک فیلم مافیایی ساخت وطن بود که تا حالا حداقلش من یکی ندیده بودم منظورم به سبک ایرانیش است چون معمولا اگر هم فیلمی این گونه ساخته می شد یا این قدر غیر واقعی بود و باور نکردنی  ویا این که این قدر سبک بود و بیشتر دنبال خندادن بیننده بود تا نمایش یک فیلم پلیسی. هر چند توی این فیلم هم گاهی اوقات به این دوبعد نزدیک می شد ولی روی هم رفته وقتی که فیلم تموم شد احساس می کردی کهیک فیلم پلیسی واطلاعاتی با حال دیدی و از یک  طرف پوز آمریکا را با هنر و ظرافت صاف شده می دیدی (به مناسبت روز پاسدار هم این که شنید ه ام بعضی وقت ها بچه های پاسدار می روند روی ناوهای آمریکایی آرم سپاه یا الله اکبر از این حرف ها حک می کنند بدون این که مادر زن آمریکاییه هم خبر دار بشه درست شبیه همون احساس فقط از نوع تلویزیونی اش ) خلاصه با تموم ضعف هایی که نه من حالیم می شه نه اینجا جاشه این فیلم می تواند شروع خوبی می تواند باشد برای استفاده از این هنر تاثیر گذار در مقابله با دشمن ، راستی یادم رفت بگم که اشار هایی هم به مسایل هسته ای بود که واقعا جالب بود که مسایل سیاسی وقت در همین ووقت به نمایش در بیاید. حرف زیاد نزنم عیدتون مبارک خوشتون باشه...



نویسنده : h.m » ساعت 8:22 عصر روز جمعه 86 مرداد 26


بدون هر مقدمه ای می خوام بگم که جدیدا می بینم که خلق الله که صوحبت می کنند به غیر از اون تعارفات قدیمی یه حالت سنگینی وجدی بودن خاصی دارند و کاملا محترمانه صحبت می کنند انگار که احساس می کنی همونی که تا دیروز پسر داییت بود الان  مثل اون خانم با کلاس که کارمند بانک پارسیان است با تو صحبت می کند و تو یک لحظه جا می خوری البته شاید من این جوری باشم که دیر به دیر می تونم اشنایانم را ببینم  و جا می خورم و بگم همون جا من در جا لهجه اصفهانی را باهمون تعارفات قدیمی و با کمال سادگی ول می کنم  و برایم هم اصلا مهم نیست که بگوید بی کلاس یا هر چیز دیگر، خودم که می دونم که از اون بهتر بلدم  با کلاسی صوبت کنم شاید بکویید این احترامش بیشتر است و چنان

نمی دانم اصولا من زیاد چیزی حالیم نیست ولی اون چه که می فهمم این گونه رفتار را ما با خانم غریبه می کنیم وصمیمیمتی که دیروز با اوی خره چیطوری القا می شد با این همه لفاظی القا نمی شودکه هیچ، کلی باعث دوری  ایجاد فاصله می شود. از همه مهمتر برایم این است که چرا هرچه آدم ها پول دار تر می شوند اینگونه بیشتر حرف می زنند؟؟؟ قاطی نشودها!!!



نویسنده : h.m » ساعت 9:0 عصر روز پنج شنبه 86 مرداد 25


 در کشور ما شیعه وسنی زیاد با هم سر جنگ دارد این قدر که باید رهبر مملکت یک سال را سال اتحاد بنامد شاید بگویید نه آقا این خبرا نیست ولی وقتی می شنویم بین خودمان متعهد ها چه می گویند ومی شنویم چه قدرسرشیعه  از فلان محل در جوی ها جمع کرده اند و مطالب تاسف بار دیگری که نمی دانم این جا جای نوشتنش هست یا نه احساس می کنم که ما خیلی از نظر فهم و فرهنگ عقب هستیم هنوز بعد از این همه سال نتونستیم  وجود همدیگر را حل کنیم  ودایما برای هم بحران درست می کنیم مثال ها بماند ولی می خواهم بگویم وقتی می یبنم که لبنان سه مذهب مختلف باهم چه قدر صمیمیند احساس خجالت می کنم که چرا ما هنوز مانده ایم حرف های شهید مطهری قبل ازانقلاب در موضوع وحدت با حرف های رهبر در عید نوروز فقط در تعبیرات و مصداق ها تفاوت دارد یعنی این که این حرف ها سال هاست که زده شده وما چرا هنوز... چند وقت پیش با یکی از ایرانی های که در لبنان موسسه فرهنگی دارد دیداری داشتیم در موردش می گفتند این بنده خدا وقتی هم که مناظره می کنند در مورد شیعه وسنی نه جوش می آورد ونه صدایش تند می شود و می گویند که اصولا ادمی که لبنان می رود و یک سری مسایل را می بیند واقع بین تر ی شود حرفم این است که این همه باهوشی ایرونی چرا کمتر خرج فهم بیشتر می شود؟؟؟



نویسنده : h.m » ساعت 2:0 عصر روز پنج شنبه 86 مرداد 25

<      1   2   3   4   5      >