سلام اقاجان خوبید خوش می گذره؟ چه خبر؟
شادید؟
این روزها که میگذرد شادید؟
آقا جان حال همه ی ما خوب است همه شادیم!
شادیم که می گذرد.
حال همه ی ما خوب است دماغ همه ی ما چاق است!
اما تو باور نکن!!!
سلام اقاجان خوبید خوش می گذره؟ چه خبر؟
شادید؟
این روزها که میگذرد شادید؟
آقا جان حال همه ی ما خوب است همه شادیم!
شادیم که می گذرد.
حال همه ی ما خوب است دماغ همه ی ما چاق است!
اما تو باور نکن!!!
شعر زیر را دوستی فردای عیدفطر برایم فرستاد حیفم آمد ننویسمش
من که می دانم دلیل بغض هایت سیل پاکستان نبود
این لطافت در خیالم از کسی ممکن نبود
ای امیرم، رهبرم، مولای من، ای سرورم
در قنوت اشک هایت داد می زد،
هیچ کس محرم نبود...
***
امان از دل زینب...
داشتم صبحی تلویزیون تماشا می کردم که سیما فیلم ستاره سهیل، دریاره اویس قرنی را به نمایش گذاشته بود.
در نگاه و مطالعات شخصی ام که از قضا تحقیق نسبتا مفصلی هم درباره جناب اویس داشتم؛ اویس یک شخصیتactive، پر انرژی، دوست داشتنی، عبادات طولانی داشته ولی غرق در این عبادات نشده و از این آدم ها که کلا تریپ عبادت خشک هستند؛ نیست، شخصیت عاطفی و... که البته من همین یک قسمت را دیدم احساس کردم آقای اویس ما یک آدم خشکه مقدس از این ها که با ده من عسل هم... و همچنین سرش مشغول کار خودش هست و صدای خشکش آدم را یاد بدهکاری همان که شکر خدا چند وقته صاف می افتد. کافی است فیلم را ببینید اگر اویس جذبتان کرد.؟؟؟ در حالی که اویسی که من می شناسم در دلم جای خاصی را گرفته!!!
صادقانه می گویم، خیلی علاقه مند بودم آن چه را که از زبان اندیشمندان و استادان مسلمان در مورد مسیحیت شنیده بودم را از نزدیک حس می کردم. حرف های منطقی زیاد بود ولی به دلم نمی چسبید تا اینکه به یکی از سایت های معتبر تبشیر مسیحی مراجعه کردم و کتاب الکترونیکی را دیدم که توسط نورمن گایسلر و عبد الصلیب در این موضوعات نگاشته شده بود را، مطالعه کردم. در قسمت سخنانی که در نقد اسلام بحث شده بود، غالب کلام نویسنده ظاهر علمی و منطقی داشت. ولی کافیست کمی معارف ناب اسلامی به گوشتان خورده باشد و در مورد فن مغالطه هم چیزهایی بدانید، اون وقت فریادی در دل خواهید کشید که بابا این کاره...مغالطه توی روز روشن حیا داره والا...
و الان خیلی آرام و خوشحالم که بهترین و کاملترین دین را دارم و خیلی علاقه مند هستم که همه ی مسیحیان و همه ادیان جهان یک دوره معارف ناب اسلام شیعی را مطالعه کنند، بعد آن هر دینی خواستند بمانند. همان کاری که من و تعدادی دیگر در مورد مسیحیت انجام دادیم.
به گفتگوی تلفنی زیر که در یک تاکسی صورت گرفته و هیچ کس حتما به صحبت های شما گوش نمی دهد توجه کنید:
1-سلام 2 –سلام چه طوری بابا پیدات نیست! 1-می گم چه خبر از قیمت های بازار... 2–بابا اونو ولش شنیدی دیشب پرسپولیس برده 1- نه باباچند؟ 2- باورت نمیشه 4تا گل زده 1- واقعا بابا چی کار کردند.......
ادامه گفتگو بماند.چند لحظه بعد این آقا از ماشین پیاده می شود.
به گفتگوی راننده تاکسی توجه کنید. کمی جلوتر آقایی که جلو نشسته بوده می خواهد پیاده شود وهمانجا فرد دیگری سوار می شود.
1-آقا کرایه چه قدر شد 2- 500 1- چه خبره آقا 2- هیچی بابا داره قیمت ها واقعی میشه... 1- امان از شماها... فرد تازه وارد می گوید: آقا مگه شروع شده رانند تاکسی: آره جونم این هام مسخره اش را در آوردند امروز اعلام کردند همه چیز رفته روش....
و همینطور شما ادامه دهید...
به اعتقاد استاد بنده این مساله هیچ ربطی به مساله کلاغ ندارد چه یک کلاغ و چه چهل کلاغ. بلکه ریشه در این دارد که ما از بچه گی غیرمنطقی بار آمده ایم. ولی اگر عادت می کردیم هر حرف راستی را هم حتی هر جا نزنیم؛ چه برسد به حرف مفت و چه نیم شنیده ها؛ اون وقت از خیلی ها جلوتر بودیم اصلا به فرض هم که جلو نمی بودیم، آدم که بودیم...
شروع کرده ایم کورکورانه همدیگر را نقد می کنیم و هیچگاه نمی اندیشیم که نقد هم آدابی دارد.
در وبلاگ http://salibe.persianblog.ir/page/khashen دیدم که تصاویری چاپ کرده بود از برخی مراسمات خشن مسیحی اولین چیزی که به ذهن می رسید آن بود که خب این نشد دلیل که انگ آن را به همه ی فرقه های مسیحی بزنید. شاید این ها فرقه یا گروهی باشند که حتی از نظر مسیحیان هم مهجور باشند... درست مثل وقتی که مسیحیان شروع می کنند به چاپ تصاویر قمه زنیِ عده ای از قمه زنان که ، از نظر جامعه ی ما و فتوای علمای ما این کار مشروع نیست. و بعد همه شروع می کنند به بزرگ نمایی که ای مسلمانان جنایت کار و خشن و...
خب این نشد نقد منطقی ومعقولانه هرکس حرفی دارد بیاید بزند ببینیم کدام منطقی تر است؟؟؟
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا....
فردی که به خاطر جذابیت های تبلیغ مبشرین مسیحی تحت تاثیر قرار گرفته بود و مسیحی شده بود می گفت: همیشه انتظار داشتم بعد از آن که آن ها مساله تثلیث را بیان میکنند آخرش بگویند، ببخشید شوخی می کردیم... ولی همیشه تا سوال می کردم که آیا شوخی می کنید می گفتند: کاملا جدی میگوییم.(البته این فرد دوباره به اسلام بازگشت)
همیشه خیال می کردم در آیه فوق امام زمان قرار است بیایند و بدبخت بیچاره ها را نوایی باشند اما وقتی درمسایل باب مسیحیت غور کردم واقعا دلم سوخت با خودم گفتم آقا قرار است بیشتر از آنکه ما را مهدی باشد آن ها را منجی باشد.
راستی اگر یک مسیحی دیدید؛ درباره عقل مفصل صحبت کنید اگر نتیجه گرفتید که خب درباره ی مسایل دیگر هم صحبت کنید و الا بگویید جانم تو آبت را بخور(به طرف گفتند: نشسته آب بخور عقلت کم می شه گفت: عقل چیه گفتند: هیچی آبت را بخور)بعد از آنکه آقای میرحسین و دوستان هر هنری که داشتند را ریختند و هر گلی را خواستند کاشتند و بعد انگار نه انگار همه روی خود هم نیاوردند، حال این بار قرار است به علت کم تجربه گی برادر میرحسین و دوستان، پدر بزرگش پا در میدان بگذارد و به همه نشان دهد که فرق دو پیراهن بیشتر پاره کردن چیست؟ ببخشید البته این کار از پس آقا بزرگ به تنهایی بر نمی آید بلکه همه پدران و برادران آقا میرحسین ظاهرا دست در دست هم می دهند که به مهر میهن خود کنند آباد...
حتما شنیده اید که رهبر هشدار فتنه بزرگتر را دادند راستی حربه های فتنه بعدی چیست؟
به قول بنده خدا اون دفعه درشت درشت بر می گرده تو رسانه می گه امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ بده ای دروغ گو. اون یکی هم ...
بماند حرف این است گذشت روزگاری که اگه توی عکس کراوات می زدی و دو تا شعار عوام فریب می دادی همه رای می دادند. دیگرقرار است بیآیند جانم فداری رهبر سر دهند و برایت از ائمه روایاتی بخوانند که تا حالا نشنیده ای تازه سندش را هم برایت می گویند. البته ما خوشحالیم این یعنی شعور و فهم و معرفت دینی عموم مردم بالا رفته ولی آیا آن ها هم آرام می نشینند. به قول نوه آقا بزرگ نه والله نه والله نه والله...
یک سوال! در نماز آیا باید لذت برد یا نه؟ این سوال را از خیلی ها پرسیدم و همه گفتند باید لذت برد.
وقتی بهشان گفتم نباید لذت برد باورشان نمی شد. برخی هم موضع می گرفتند.
می دانید چیه خداوند متعال رفتند و گشتند در بین امور دنیوی یک عبادت تکراری، ضد حال،خسته کننده، مبهم را پیدا کرده اند که حال جنابعالی و بنده را بگیرند و بعد ما هی می خواهیم لذت ببریم خب معلوم است که در کلاس اول نماز لذتی وجود نداره و فقط باید گفت چون خدا گفته (همان بندگی که می گویند). راستی اگر به خودمان دروغ نگوییم، راحت تر نماز نمی خوانیم؟ نمازی که گاهی خیلی سختمان هست. خب اگر منطق آن هایی درست باشد که باید لذت برد و حال کرد به عنوان مثال من وقتی از بیرون می آیم خانه و خسته و کثیف به خدا می گویم الان من یک ناهار بخورم یه دوش بگیرم مثل شیر برات نماز می خونم. اصلا خدایا الان حال دورکعت ندارم، شب پنجاه تا برات می خونم. نمازی که خدا اول وقتش را دوست دارد؟و آن کثیفی برای خدا مقبولتر است از تاخیر در اقامه نماز ؟
حرف این است که در نماز باید منطق نوکر ومولایی باشد بعد که خوب نمازِخوب خواندم.
یاد حرف آن عارف می افتم که می گفت اطاعت محبت می آورد. تازه اول حال کردن ما با خدا می شود و نماز عملیات عشبازی با خدا می شود.